برای روشن شدن پاسخ، لازم است ابتدا چند موضوع را بررسی کنیم.
1. پیش بینی عمر طولانیامام مهدی علیه السلام
موضوع طولانی بودن عمر آخرین پیشوای معصوم از سالها پیش از تولّد آن امام در روایتهای اسلامیمطرح شده بود و امامان معصوم علیهم السلام برای برطرف ساختن هر گونه شکّ و تردید در این زمینه، عمر طولانیپیامبران پیشین را به مردم یادآور میشدند و به آنها گوشزد میکردن که داشتن عمر طولانی، در تاریخ انبیا و اولیای الهی امری بی سابقه نیست.در احادیث متعددّی که در آنها به شباهت امام مهدی علیه السلام با پیامبران الهی اشاره شده است، به برخورداری آن حضرت از عمر طولانیتأکید شده است. از جمله در روایتی از امام سجاد علیه السلام نقل شده، آمده است: «در قائم، سنتّی از نوح علیه السلام است و ان، داشتن عمر طولانی است».(1)
در یکی از روایتهایی که در این زمینه وارد شده است، امام صادق علیه السلام میفرماید:
خداوند متعال، سه ویژگی از سه نفر از پیامبران را در قائم ما قرار داده است: [مخفی بودن] ولادتش را همچون ولادت موسی علیه السلام، طولانی بودن غیبتش را همچون طولانی بودن غیبت عیسی علیه السلام و عمر او را همچون عمر نوح علیه السلام [طولانی] قرار داده است. خداوند به بنده صالح خود یعنی خضر علیه السلام عمر طولانیداد تا دلیلی بر طولانی بودن عمر او (قائم) باشد. (2)
آن حضرت در ادامه همین روایت، در توضیح این مطلب که چگونه خداوند عمر طولانیحضرت خضر علیه السلام را دلیلی بر عمر طولانی حضرت قائم علیه السلام قرار داده است، میفرماید:
و امّا [دلالت عمر طولانی] بنده صالح [خدا، حضرت] خضر علیه السلام [بر عمر طولانی حضرت قائم علیه السلام به این گونه است:] خدای تعالی عمر او را طولانی قرار داد، نه برای این که در آینده پیامبر شود و نه برای این که کتاب [آسمانی] بر او نازل گردد و نه برای این که دین جدیدی بیاورد که دین پیامبران گذشته را نسخ کند و نه برای این که به پیشوایی برگزیده شود تا بندگانش از او پیروی کنند و نه برای این که تکلیف و وظیفهای را بر او واجب کند، بلکه خدای تعالی از قدیم در عملش مقدّر کرده بود که قائم علیه السلام در دوران غیبتش عمری طولانی داشته باشد و میدانست که بندگانش این طولانی بودن عمر را منکر میشوند. به این دلیل، عمر بنده صالحش [،خضر] را بی هیچ علتّی طولانی کرد تا دلیلی برای اثبات عمر [طولانی] قائم علیه السلام باشد و راه هر گونه عذر و بهانه بر دشمنان بسته شود تا برای مردم نزد خداوند حجتّی نباشد.(3)
در برخی روایات، امامان معصوم علیهم السلام با توجّه دادن مردم به عمر طولانیحضرت نوح علیه السلام زمینه هر گونه شکّ و تردید در عمر طولانی حضرت صاحب الامر علیه السلام را برطرف میساختند در یکی از این موارد از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده است:
چرا انکار میکنند که خداوند عمر صاحب این امر را طولانی میکند، همان طور که عمر نوح - درود خدا بر او باد- را طولانی کرد؟ (4)
2. پیشینه گفت و گو درباره عمر طولانیامام مهدی علیه السلام
عالمان و محدّثان بزرگوار شیعه، با توجّه به پرسشها و شبهههایی که در مورد عمر طولانیامام عصر علیه السلام مطرح میشد، از دیرباز، به موضوع یاد شده توجّه کرده و باب یا ابوابی از کتابهای خود را به آن اختصاص داده اند.شیخ صدوق رحمه الله (م 381 ه.ق.) که در سالهای آغازین غیبت کبرا میزیست، در ابواب مختلفی از کتاب کمال الدّین و تمام النعمۀ به این موضوع پرداخته و در ضمن شش روایت و چندین حکایت تاریخی، از برخی دراز عمران (معمَّرین) تاریخ یاد کرده است. (5)
شیخ مفید رحمه الله (36-413ه.ق.) در فصل ششم از کتاب الفصول العشرة فی الغیبة، شبهه طول عمر حضرت صاحب الامر علیه السلام را مطرح کرده و از راههای مختلف به آن پاسخ داده است. (6)
شیخ طوسی رحمه الله (م 60 ه.ق.) نیز یک بار در اوایل کتاب الغیبۀ و در قالب پرسش و پاسخ و یک بار در اواخر این کتاب و با ذکر چند روایت به این موضوع اشاره کرده است.(7)
علامه مجلسی رحمه الله (م 1110 ه.ق.) بخش قابل توجّهی از ابواب مربوط به تاریخ امام دوازدهم را به بیان اخبار معمّرین تاریخ اختصاص داده است. (8) در سالهای اخیر هم کتابهای متعددّی در این زمینه تألیف و منتشر شده است. (9)
3. پاسخ به شبهه طول عمر امام مهدی علیه السلام
پاسخهایی را که در کتابهای مختلف به شبهه طول عمر امام مهدی علیه السلام داده شده است، به شرح زیر میتوان دسته بندی کرد:الف) وجود افرادی با عمرهای طولانی در گستره تاریخ
با توجّه به این جمله معروف که میگوید: «محکم ترین دلیل بر امکان چیزی، واقع شدن آن است»، بسیاری از کسانی که از گذشته تاکنون درباره اثبات طول عمر امام مهدی علیه السلام کتاب یا مقاله نوشته اند، یکی از دلایل اصلی خود را وجود موارد فراوانی از افراد دارای عمرهای طولانی در گستره تاریخ، قرار داده اند.بر اساس شواهد تاریخی که در میان ادیان و ملل مختلف پذیرفته شده است، در طول تاریخ، کسان زیادی وجود داشته اند که به عمرهای طولانی - حتّی بیش از هزار سال- دست یافته اند. این واقعیت مسلّم در طول اعصار و قرون به طور قطعی و یقینی مورد قبول یهودیان و مسیحیان واقع شده است؛ زیرا در متن تورات به تعدادی از آنها با ذکر طول عمرشان اشاره شده است.
از جمله معمرّان تاریخ میتوان به افراد زیر اشاره کرد:
1. حضرت آدم علیه السلام 930 (10) تا 1030 سال ؛(11)
2. حضرت حوا علیهم السلام: 931 تا 1031 سال ؛(12)
3. شیث پسر آدم: 912(13) تا 1040 سال؛(14)
4. اَنوش پسر شیث: 905 (15) تا 960 سال؛(16)
5. قینان پسر انوش: 910 (17) تا 920 سال؛ (18)
6. مهلائیل (مَهلَلئیل) پسر قینان: 800 (19) تا 895 سال؛ (20)
7. یرد (یارد) پسر مهلائیل: 962 سال؛ (21)
8. اُخنوخ (خَنوخ) پسر یرد: 365 سال؛(22)
9. متوسالح (مَتُو شَلَخ) پسر اُخنوخ: 960 (23) تا 969 سال؛(24)
10. لَمَک پسر متوشالح: 777 (25) تا 790 سال؛(26)
11. نوح پسر لمک: 950 (27) تا 2450 سال؛ (28)
12. سلیمان پسر داوود: 712 سال؛(29)
13. لقمان العادی: 3500 سال؛(30)
14. ولید پسر ریان (عزیز مصر که با حضرت یوسف علیه السلام هم عصر بوده است) : 700 سال؛(31)
15. دومغ (جدّ عزیز مصر): 3000 سال؛ (32)
16. ریان پسر دومغ (پدر عزیز مصر): 1700 سال؛(33)
17. شداد پسر عاد: 900 سال؛ (34)
18. دوید بن زید بن نهد: 450 سال؛(35)
19. عبید بن شریۀ الجرهمی: 350 سال(36)
2-. ذو الاصبع العدوانی: 300 سال؛(37)
علی محمّد علی دخیل در کتاب خود، نامهای بیش از دویست نفر از دراز عمران (معمرّان) تاریخ را بر میشمارد که بین 130 تا 3600 سال عمر کرده اند(38). یکی دیگر از نویسندگان معاصر نیز در کتابش، بیش از سی نفر از کسانی را که تا 700 سال عمر داشته اند، معرّفی کرده است(39).
در ادبیات کهن عرب نیز کتابهای متعددّی با عنوان المعمّرون یافت میشود که در آنها با نامهای کسانی از عرب و غیر عرب اشاره شده است که عمرهای طولانی - بیش از 120 سال - داشته اند. یکی از معروف ترین این کتابها، کتاب المعمّرون و الوصایا اثر ابوحاتم سهل بن محمّد سجستانی (م 250 ه.ق.) است(40).
با توجه به فهرست طولانی اسامیافرادی که در گستره تاریخ از ابتدای آفرینش تا سدههای اخیر - به عمرهایی چند برابر عمر متوسط انسانها دست یافته اند، میتوان نتیجه گرفت که داشتن عمر طولانیامری ناممکن و بی سابقه نیست و از نظر عقل و منطق کاملاً قابل تصور است که امام مهدی علیه السلام هم بتواند بیش از هزار سال عمر کند.
ب) امکان علمی عمر طولانی
بیشتر کسانی که در دوران معاصر درباره طول عمر امام زمان علیه السلام کتاب یا مقاله نوشته اند، با بهره گیری از آخرین دستاوردهای علوم زیستی و براساس نظریههای جدیدی که درباره پیری و عوامل آن مطرح شده است، دست یافتن به عمر طولانیرا امری کاملاً امکان پذیر و منطبق بر نظریههای علمیدانسته و بر همین اساس، به توجیه علمیعمر طولانی امام مهدی علیه السلام پرداخته اند(41).به باور شهید سید محمّد باقر صدر «از نظر دانش امروز، مشکلی از جهت نظری در این زمینه وجود ندارد. این موضوع در حقیقت، بستگی به نوع تفسیری دارد که علم فیزیولوژی از پدیده پیری ارائه میدهد. آیا پدیده پیری از یک قانون طبیعی سرچشمه میگیرد، قانونی که بر بافت و سلولهای انسان حاکم است و پس از رسیدن به رشد کامل به تدریج سلولها سخت شده و توانایی کاری اش کم میگردد و در نهایت از فعالیت باز میماند؟ آیا بدنی هم که از هر گونه تاثیر خارجی مصون بوده، محکوم به فنا است؟ یا این که این فرسودگی و ناتوانی بافتها و سلولها در کارآیی فیزیولوژی، نتیجه نبرد با عامل خارجی، مانند میکروبها یا مسمومیت است که از راه پرخوری یا کار سنگین یا دیگر عوامل، به وجود میآید؟
این پرسشی است که امروزه علم از خود میکند و تلاش دارد برای آن پاسخی بیابد. البته جوابهای علمیزیادی هم تاکنون به آن داده شده است.
اگر ما آن نظر علمیرا بپذیریم که میگوید ناتوانی و پیری، نتیجه نبرد و کشمکش با عوامل مشخص خارجی است، معنایش این میشود که از جنبه نظری امکان دارد وقتی بافتهای تشکیل دهنده جسم انسان را از عوامل تاثیر گذار دور نگه داریم، حیات طولانی شود و در نهایت، بر پدیده پیری فایق آید.
اگر نظریه دیگر را بپذیریم که میگوید پیری یک قانون طبیعی برای سلولها و بافتهای زنده است؛ به این نتیجه میرسیدم که آنها تخم نیستی را با خود حمل میکنند و زمانی به مرحله ناتوانی و پیری رسیده، در نهایت میمیرند، ولی ما میگوییم حتّی اگر این نظریه را هم بپذیریم، معنایش این نیست که هرگز این قانون طبیعی انعطاف پذیر نباشد، بلکه این قانون بر فرض ثبوت، قانون انعطاف پذیری است؛ زیرا ما در زندگی خود میبینیم و دانشمندان در آزمایشگاههای علمیخود مشاهده میکنند که پیری یک پدیده فیزیولوژی است و وابسته به زمان نیست. گاهی زود فرا میرسد و گاهی با فاصله زمانی بیشتری آشکار میشود. گاهی فردی بسیار مسن، نشانهای از پیری بر تن ندارد. به این موضوع پزشکان هم اعتراف دارند، بلکه دانشمندان توانسته اند عملاً از انعطاف پذیری این قانون که تصور میرود طبیعی باشد، بهره [برند] و عمر برخی حیوانات را صدها بار نسبت به عمر طبیعی شان بیشتر کنند و این کار با ایجاد زمینهها و عواملی بوده است که کاربری قانون پیری را به تاخیر میاندازد.
پس ثابت شد که تاخیر عملکرد این قانون با ایجاد زمینهها و عوامل مشخص، از نظر علمیممکن است. گرچه هنوز علم نتوانست است نسبت به انسان این تاخیر را پیاده کند و این هم فقط به خاطر این است که انسان نسبت به دیگر جانوران، مشکل خاص خود را دارد و این بدان معناست که از جهت علمیبا توجه به موضع گیریهای پویای دانش امروزی، هرگز مانعی در راه وقوع طول عمر انسان وجود ندارد؛ چه این که پیری نتیجه کشمکش و برخورد با عوامل خارجی باشد و چه نتیجه قانون طبیعی سلولها که خود راه فنا میپیمایند.
بنا بر آنچه گفته شد، درباره عمر حضرت مهدی علیه السلام و در پاسخ به ابهامات، بایستی گفت طول عمر برای انسان، از نظر منطق و علم، امری ممکن است و علم تلاش میکند به تدریج، این امکان نظری را به امکان عملی تبدیل سازد.
وقتی از نظر منطق و علم، امکان وقوع عمر طولانیثابت شد و معلوم گشت که دانش بشری در راه تبدیل امکان نظری به امکان عملی است، دیگر جایی برای بعید شمردن تحققّ این مسئله برای شخص امام زمان علیه السلام باقی نمیماند؛ جز این اعجاب که چگونه حضرت مهدی علیه السلام توانسته است بر علم پیشی گیرد و قبل از این که دست علم به سطح این تحّول؛ یعنی امکان فعلی برسد، آن حضرت توانسته باشد امکان نظری را به امکان عملی تغییر دهد. این همانند کسی است که در کشف داروی بیماری صرع و سرطان بر علم، پیشی گرفته باشد.
اگر مشکل همین باشد که چگونه اسلام - اسلامیکه عمر این رهبر را طرّاحی کرده است- در این زمینه، بر حرکت علم پیشی گرفته و چنین تحوّلی را ایجاد کرده است؟ جوابش این است که: این تنها موردی نیست که اسلام از کاروان علم، پیشی گرفته است.
آیا شریعت اسلام در مجموع، سالهای سال بر حرکت علم و تحوّلات طبیعی فکر انسان، پیشی نگرفت؟ آیا شریعت اسلام به طرح شعارهای زیربنایی در امور اجرایی نپرداخت که انسانها پس از گذشت صدها سال، شایستگی رسیدن به آن را یافتند؟ آیا شریعت اسلام، قوانینی حکیمانه نیاورده است که انسان تا زمان گذشته نزدیک، اسرار علل آن را نمیتوانست درک کند؟».(42)
ج) امکان عمر طولانیبا اعجاز الهی
برخی نویسندگان برای اثبات امکان عمر طولانیامام مهدی علیه السلام، به قدرت بی پایان خدای تعالی در تحققّ اراده خود استدلال کرده و این موضوع را یکی از مصادیق اعجاز الهی دانسته اند. این استدلال بر مقدّمات زیر استوار است:1. براساس دلایل قطعی و تردید ناپذیر، تعداد پیشوایان معصوم از نسل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که جانشینان آن حضرت به شمار میروند، مشخص و معین است و هرگز از دوازده نفر تجاوز نخواهد کرد.(43)
2. با شهادت امام یازدهم، امام حسن عسکری علیه السلام، استمرار سلسله امامت تنها با وجود امام مهدی علیه السلام امکان پذیر خواهد بود.
3. امام مهدی علیه السلام، تحققب بخش وعده الهی در حاکمیت قسط و عدل و استقرار حکومت صالحان بر زمین است.
4. با توجّه به نکات یاد شده برای استمرار سلسله امامت و تحققّ وعده الهی در حاکمیت صالحان، لازم است که خداوند متعال براساس قدرت بی منتهای خود، عمری طولانی به امام مهدی علیه السلام عطا کند، تا آن حضرت بتواند در روز موعود و با فراهم شدن زمینههای لازم، قیام عدالت گستر خود را آغاز کند.
بیان شهید سید محمّد باقر صدر در این زمینه چنین است:
دانستیم که عمر طولانیاز نظر علم، ممکن است. حال اگر فرض کنیم از نظر علم امکان نداشته باشد و قانون پیری و شکستگی قانونی حتمیباشد که بشریت هرگز نتواند آن را تغییر دهد، در این صورت چه میشود؟
باید گفت در این صورت، طول عمر افرادی چون نوح علیه السلام و مهدی علیه السلام که قرنها برخلاف قوانین طبیعی که در علم جدید به اثبات رسیده است، زنده مانده اند، از موارد اعجاز محسوب میگردد.
معجزه، در مقطع خاصّی قانون طبیعت را از کار میاندازد تا زندگی شخصی را که رسالت آسمانی به وجود او بستگی دارد، حفظ کند. معجزه طول عمر از نظر یک مسلمان که عقیده خود را از قرآن و سنّت بر گرفته است، دور از انتظار و منحصر به فرد نیست. مثلاً قانون طبیعت این است که جسمیکه حرارت بیشتری دارد، در جسمیکه حرارت کمتری دارد، اثر میگذارد تا برسد به جایی که هر دو یکسان شوند. قاطعیت این قانون از قانون پیری هم بیشتر است؛ در حالی که میدانیم این قانون برای حفظ زندگی حضرت ابراهیم علیه السلام، از تاثیر افتاد؛ زیرا تنها راه برای نگه داری او بود؛ وقتی آن حضرت به آتش درافتاد، وحی آمد: «یا نارُ کُونی بَرداً و سَلاماً؛ای آتش بر ابراهیم خنک و سلامت باش!»(44) و ابراهیم سالم بدون هیچ گزندی از آتش بیرون آمد!
همچنین است دیگر قوانین طبیعی که برای شماری از پیامبران حجّتهای الهی در روی از کار افتاد؛ دریا برای موسی علیه السلام شکافته شد؛ رومیان تصّور کردند عیسی را دستگیر کرده اند، در حالی که اشتباه میکردند؛ پیامبر اسلام، در حالی که گروه زیادی از قریش خانه اش را در محاصره داشتند و ساعتها در کمین او بودند، از خانه بیرون آمد و از میان آنان گذشت در حالی که خداوند وی را از دید آنان پنهان داشت.
در همه این نمونهها، قانون طبیعت برای حمایت و حفاظت یک شخص از کار میافتد؛ زیرا حکمت الهی اقتضای زنده ماندن او را داشته است و قانون پیری هم میتواند در زمره یکی از این نمونهها باشد.
شاید بتوان از آنچه تابه حال اتفاق افتاده، یک نتیجه کلّی به دست آورد و آن این است که هر وقت حفظ جان حجّتی الهی در روی زمین نیاز به تعطیل قانونی طبیعی داشته باشد و هر گاه ادامه زندگی آن شخصیت برای انجام یک طرح مهم، ضروری باشد، در این هنگام، لطف الهی باعث میشود که آن قانون طبیعی موقتّاً از کار بیفتد؛ ولی وقتی شخصیتی وظیفه الهی خود را به انجام رساند، مطابق قوانین طبیعی میمیرد یا به شهادت میرسد.(45)
با توجّه به مطالب یاد شده میتوان گفت موضوع عمر طولانیامام مهدی علیه السلام موضوعی است که به استناد دلایل نقلی و عقلی به اثبات رسیده است و در امکان و وقوع آن تردیدی وجود ندارد.
پی نوشتها :
1. کمال الدّین و تمام النعمة، ج2، باب 46، ص 524، ح5؛ محمّدباقر مجلسی، بحار الأنوار، چاپ سوم: بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403 ه.ق، ج 51،ص 217، ح5.
2. کتاب الغیبة (طوسی)، ص 106؛ بحار الأنوار، ج 51، ص 220، ح9.
3. کتاب الغیبة (طوسی)، ص 108؛ بحار الأنوار، ج51، صص 222و 223.
4. کتاب الغیبة (طوسی)، ص 259.
5. ر.ک: کمال الدّین و تمام النّعمة، ج2، باب 43-54، صص 523- 639.
6. ر.ک: الفصول اعشرة فی الغیبة، مندرج در: سلسله مصنفات الشیخ المید، ج3، صص 91-103.
7. ر.ک: کتاب الغیبة، صص 78-87.
8. ر.ک: همان، صص 258-260.
9. ر.ک: بحار الأنوار، ج51، باب 14، صص225-293.
10. ر.ک: علی اکبر مهدی پور، طول عمر امام زمان علیه السلام از دیدگاه علوم و ادیان، چاپ دوم: تهران کعبه، 1404 ه.ق؛ سیّدهادی حسینی، امام مهدی علیه السلام: طول عمر، با نظارت و اشراف: محمّد حکیمی، چاپ اوّل: مشهد، آستان قدس رضوی، 1381؛ محمّد ظاهری، امکان طول عمر تا بی نهایت، برگرفته از قرآن و حدیث، چاپ اوّل: قم، ارغوان دانش، 1383؛ حسین فریدونی، زنده روزگاران: جستاری در دیرزیستی امام عصر علیه السلام، چاپ اوّل: تهران، آفاق، 1381؛ محمّد جواد میردامادی، پژوهشی علمیپیرامون طول عمر، کهولت و پیش گیری از پیری، زیر نظر رضا ملک زاده، چاپ اوّل: تهران، بدر، 1378؛ سید محمّدباقر صدر، رهبری بر فراز قرون: پژوهشی درباره امام مهدی علیه السلام (ترجمه کتاب بحث حول المهدی علیه السلام)، تحقیق: عبدالجب،ار شراره، ترجمه: مصطفی شفیعی، چاپ اوّل: تهران ، موعود، 1379، صص 63-77؛ علی محمّد دخیّل، الإمام المهدی علیه السلام، چاپ دوم: بیروت، دارالمرتضی، 1403 ه.ق، صص 141-186.
11. ر.ک: تورات، سفر پیدایش، باب پنجم، بند5: کمال الّدین و تمام النعمۀ، ج2، ص 523، ح3 به نقل از پیامبر اسلام صلی الله و علیه و آله و سلم علی بن الحسین المسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، چاپ دوم: قم، دارالهجرۀ، 1404 ه.ق، ج1، ص48؛ بحارالأنوار، ج11، ص 268، ح19(به نقل : از امام صادق علیه السلام).
12. ر.ک: محمّد بن جریر الطبری، تاریخ الطبری (تاریخ الأمم و الملوک)، بیروت، مؤسسه عزالدّین، 1407 ه.ق، ج1، صص 81-83؛ بحارالأنوار، ج11، ص269 (به نقل از کتاب سعدالسعود، سید بن طاووس.)
13. ر. ک : تاریخ الطبری، ج1، ص 84؛ بحارالانور، ج 11، ص 269. در منابع تاریخی آمده است که حوا علیها السلام یک سال پس از وفات حضرت آدم علیه السلام از دنیا رفت.
14. ر. ک: تورات، سفر پیدایش، باب پنجم، بند 8؛ مروج الذهب، ج 1، ص 49؛ تاریخ الطبری، ج1، ص 85؛ بحارالانوار، ج11، ص269.
15. علی بن ابراهیم القمی، تفسیر القمی، چاپ اول: بیروت، مؤسسه الاعلمیللمطبوعات، 1412 ه. ق، ج2، ص 243.
16. ر. ک : تورات، سفر پیدایش، باب پنجم، بند 11؛ تاریخ الطبری، ج1، ص85.
17. ر. ک : مروج الذهب، ج 1، ص49.
18. ر. ک : تورات، سفر پیدایش، باب پنجم، بند 14؛ تاریخ الطبری، ج1، ص85.
19. ر. ک: مروج الذهب، ج 1، ص 49.
20. ر. ک: همان، ص 50.
21. ر. ک: تورات، سفر پیدایش، باب پنجم بند 17؛ تاریخ الطبری، ج1، ص 85.
22. ر. ک: تورات، سفر پیدایش، باب پنجم، بند 20؛ تاریخ الطبری، ج1، ص88.
23. ر. ک: تورات، سفر پیدایش، باب پنجم، بند 23؛ تاریخ الطبری، ج1 ص 89. « اُخنوخ» یا «خنوخ» همان حضرت «ادریس» است که به اعتقاد یهودیان به آسمانها صعود کرده است. اهل سنت نیز معتقدند که حضرت ادریس هم چنان زنده و در آسمانهاست. این موضوع از نظر شیعیان مسلم نیست. ر. ک : سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات اسلامیوابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج 14، ص 71.
24. مروج الذهب، ج 1، ص 50.
25. تورات سفر پیدایش، باب پنجم، بند 27؛ تاریخ الطبری، ج 1، ص 90.
26. ر. ک : تورات، سفر پیدایش، باب پنجم، بند 31؛ تاریخ الطبری، ج1، ص 90، در کتاب اخیر سن «لَمَک» 780 سال ذکر شده است.
27. ر. ک : مروج الذهب، ج 1، ص50.
28. ر. ک : تورات، سفر پیدایش، باب نهم، بند 29؛ مروج الذهب، ج 1، ص 52؛ تاریخ الطبری، ج1، صص 90 و 93.
29. ر. ک : کمال الدین وتمام النعمه، ج 2، ص 523، ح 1، به نقل از : امام جعفر صادق علیه السلام ، بحارالانوار، ج11، ص 285، ح 2؛ تاریخ الطبری، ج1، ص93. در کتاب اخیر روایتهای مختلفی درباره عمر نوح علیه السلام نقل شده که از 950 تا 1950 سال در نوسان است.
30. ر. ک: کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص 523، ح 3، به نقل از: امام جعفر صادق علیه السلام .
31. ر. ک: کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص 559؛ بحارالانوار، ج 51، ص240.
32. ر. ک: کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص 563؛ بحارالانوار، ج51، ص 243.
33. ر. ک : همان.
34. ر. ک : همان.
35. ر. ک : کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 554.
36. ر. ک : همان، ص 561؛ کتاب الغیبه (طوسی)، ص83. در کتاب اخیر، عمر او 456 سال ذکر شده است.
37. ر. ک : کمال الدین وتمام النعمه، ج2، ص 547.
38. ر. ک : همان، ص 567؛ کتاب الغیبه (طوسی)، ص 83.
39. ر. ک : الامام المهدی علیه السلام ، صص 146 - 186.
40. ر. ک : امکان طول عمر تا بی نهایت، صص 89- 136.
41. ر. ک : ابوحاتم سهل بن محمد بن محمد سجستانی، المعمرون و الوصایا، تحقیق: عامر عبدالمنعم، چاپ اول: بیروت، دارالکتب العلمیه، 1961 م.
42- ر. ک : امام مهدی علیه السلام : طول عمر، صص 55- 64؛ طول عمر امام زمان علیه السلام از دیدگاه علوم و ادیان، صص 39- 58؛ زنده روزگاران، صص 37- 42؛ پژوهشی علمیپیرامون طول عمر، کهولت و پیش گیری از پیری.
43- رهبری بر فراز قرون، صص 66- 69.
44- برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ک : ابراهیم شفیعی سروستانی، معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، چاپ دوم: تهران، موعود عصر علیه السلام 1388، صص 141- 144.
45- سوره انبیاء (21)، آیه 69.
نویسنده : ابراهیم شفیعی سروستانی
راسخون